سلام
زمستان در یاد و خاطره میانسال ها معنی متفاوتی دارد. مفهوم زمستان برای آنها همیشه با برف و سفیدی و سرما و کرسی و سرسره بازی و قشنگ تر از همه «آدم برفی» همراه است. آدم برفی با کلاه پدر بزرگ و دماغ هویجی و دکمه های ذغالی و... ولی برای مابچه ها زمستان چه مفهومی دارد؟ چند درجه سرما و برودت، مقدار زیادی آلودگی هوا و به قول هواشناس ها، وارونگی هوا، سرماخوردگی و بیماری.
بچه های امروز اگر از شهرهای بزرگ خارج نشده باشند و به مراکز تفریحی و برف بازی و اسکی نرفته باشند، خاطره زیبایی از زمستان ندارند، جز تعطیلی روزهای برفی! و پدر و مادرمان چه خاطرات دل انگیزی دارند از زمستان و آدم برفی! با چه علاقه ای او را درست می کردند، چقدر با او حرف می زدندو بازی می کردند! و پدرم می گوید : چه پناه خوبی بود برای قایم باشک بازی. غروب با اصرار مادر از او جدا می شدیم، خداحافظی می کردیم، برایش دست تکان می دادیم، هیچ وقت پاسخی نمی داد، فقط لبخند می زد و تا فردا صبح که همچنان با لبخند همانجا ایستاده بود. صبح موقع رفتن به مدرسه، دوباره سلام! آدم برفی خوب!... تا آنجا که به خاطر دارم در مدرسه اجازه برف بازی نداشتیم. البته ما هم اصراری نداشتیم. چون همشاگردی هایمان، همان همسایه هایمان بودند. ظهر موقع بازگشت به منزل حسابی وقت داشتیم که در تمام مسیر مدرسه به خانه با گلوله برفی حساب همدیگر را برسیم. کوچه و خیابان و خانه مملو از برف بود و ما هم وقت کافی داشتیم. آخر سوار سرویس نمی شدیم، پیاده می رفتیم.
- ۱ نظر
- ۰۱ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۳۰